افسردگی (Depression) یک بیماری روانی شایع و جدی است که بر احساسات ما، طرز فکر ما و عملکرد ما تاثیر میگذارد. خوشبختانه افسردگی قابل درمان است. افسردگی باعث احساس غم و اندوه و یا از دست دادن علاقه به فعالیتهایی میشود که قبلا از آنها لذت می بردید. افسردگی مشکلات گوناگون عاطفی احساسی و فیزیکی میتواند به دنبال داشته باشد و توانایی عملکرد فرد در محل کار و خانه را تحت تاثیر قرار میدهد.
نشانه ها و علائم افسردگی
علائم افسردگی ممکن است خفیف یا شدید باشد. از جمله علایم افسردگی عبارتند از:
- احساس غم یا خلق افسرده
- از دست دادن علاقه یا لذت از فعالیتهایی که قبلا لذت میبردید
- تغییر اشتها (کاهش یا افزایش وزن بدون ارتباط با رژیم غذایی)
- کم خوابی یا زیاد خوابیدن
- کم انرژی بودن یا خستگی
- افزایش انجام فعالیتهای بدنی بی منظور مثل به هم مالیدن دستها یا راه رفتن یا کند شدن حرکات و گفتار (معمولا دیگران متوجه این تغییرات میشوند)
- احساس بی ارزش بودن یا احساس عذاب وجدان
- سخت تر شدن تمرکز، فکر کردن یا تصمیم گیری
- افکار مرگ و خودکشی
علائم باید حداقل دو هفته طول بکشد تا افسردگی محسوب شود. همچنین مشکلات پزشکی مثل مشکلات تیروئید، تومور مغزی یا کمبود ویتامین نیز میتوانند علائمی شبیه افسردگی ایجاد کنند پس باید ابتدا عوامل احتمالی دیگر بررسی و رد شوند.
تفاوت افسردگی با غم یا سوگواری
مرگ عزیزان، از دست دادن شغل، پایان یافتن یک رابطه و مواردی از این قبیل همگی تجربه های دشواری برای انسان هستند و طبیعی است که در چنین شرایطی فرد احساس غم یا سوگواری داشته باشد. این تجربه را اغلب به نام افسردگی بیان میکنیم اما غم و اندوه با افسردگی تفاوت دارد. فرایند سوگواری برای از دست دادن ها امری طبیعی است و برای هر فردی ممکن است متفاوت باشد اما مشخصاتی مشابه افسردگی دارد. افسردگی و سوگواری هر دو غم و اندوه شدید و کاهش میل و علاقه به انجام فعالیتهای روزمره و معمول را به دنبال دارند.
در سوگواری، احساسات دردناک به صورت موجی می آیند و اغلب با خاطرات مثبتی از فرد یا چیز از دست رفته آمیخته میشوند. در افسردگی شدید یا ماژور (major depression)، خلق و یا علاقه و لذت بیش از دو هفته کاهش می یابد.
در سوگواری، عزت نفس معمولا حفظ میشود. در افسردگی عمده (ماژور) احساس بی ارزش بودن و بیزاری از خود شایع است.
برای بعضی از مردم مرگ یکی از عزیزان، میتواند افسردگی عمده به دنبال داشته باشد. از دست دادن شغل یا غربانی سوء استفاده بدنی یا فاجعه بزرگ بودن نیز میتواند منجر به افسردگی در برخی افراد شود. هنگامی که سوگواری و افسردگی با هم همراه میشوند، سوگواری شدیدتر شده و طولانی تر از سوگواریهای معمول بدون افسردگی، می باشد. اگر چه برخی همپوشانی هایی بین سوگواری و افسردگی وجود دارد اما این دو متفاوت هستند. تمایز بین افسردگی و سوگواری مهم است چرا که باعث میشود افرادی که به کمک نیاز دارند، به دنبال کمک باشند و درمان شوند.
عوامل زمینه ساز افسردگی چیست؟
افسردگی در هر فردی میتواند اتفاق بیفتد حتی در افرادی که به نظر میرسد در شرایط ایده آل زندگی میکنند. چند عامل زمینه ساز افسردگی به صورت زیر است:
- وضعیت زیستی شیمیایی بدن: تفاوت در برخی مواد شیمیایی در مغز میتواند در بروز علائم افسردگی نقش داشته باشد
- ژنتیک: افسردگی با سابقه خانوادگی ارتباط دارد مثلا اگر یک نفر از دوقلوهای همسان افسردگی داشته باشد قل دیگر او نیز 70% احتمال دارد که زمانی در زندگی خود دچار افسردگی شود.
- شخصیت: افرادی که عزت نفس پایینی دارند و به سادگی تحت تاثیر استرس قرار میگیرند یا افرادی که معمولا بدبین هستند بیشتر افسردگی را تجربه میکنند.
- عوامل محیطی: قرار گیری مداوم در معرض خشونت، اغماض یا طرد شدگی، سوء استفاده یا فقر برخی افراد را مستعد افسردگی می سازد.
درمان افسردگی
افسردگی یکی از قابل درمان ترین اختلال های روانی است. بین 80 تا 90 درصد از افرادی که افسردگی دارند، سرانجام به درمان پاسخ میدهند. تقریبا همه بیماران افسردگی بهبودی هایی در علائم به دست می آورند.
پیش از تشخیص یا درمان افسردگی، متخصص باید ارزیابی تشخیصی از جمله مصاحبه و معاینه فیزیکی انجام دهد تا مطمئن شود افسردگی به علت مشکل پزشکی مثل بیماری تیروئید به وجود نیامده باشد.
ارزیابی برای تشخیص علائم خاص، سابقه پزشکی فرد و سابقه خانوادگی او، عوامل فرهنگی و محیطی نیز باید انجام شود.
دارو درمانی
وضعیت شیمیایی مغز میتواند در افسردگی نقش داشته باشد بنابراین ممکن است متخصص از این ویژگی برای درمان استفاده کند. به همین علت داروهای ضد افسردگی تجویز میشوند تا محیط شیمیایی مغز را اصلاح کنند. این داروها تسکینی (sedative) یا آرام بخش (tranquilizer) نیستند و به آنها عادت نمیکنید. به طور کلی داروهای ضد افسردگی هیچ اثر تحریکی بر افرادی که افسردگی ندارند، ایجاد نمیکند.
داروهای ضد افسردگی ممکن است ظرف یکی دو هفته اول مصرف، بهبودی هایی حاصل کنند اما تا دو یا سه ماه، فواید کامل آن را مشاهده نمیکنید. اگر بیماری پس از چند هفته احساس بهتر شدن نداشت ممکن است پزشک او دوز دارو را تغییر داده و یا آن را با داروی دیگری جایگزین کند. در برخی شرایط داروهای روانپزشکی دیگری ممکن است مفید واقع شوند. مهم این است که اگر دارویی برایتان موثر نبوده یا عوارض جانبی ناخوشایندی را ایجاد کرده است به دکتر خود بگویید.
معمولا روانپزشکان توصیه میکنند بیماران مصرف دارو را تا شش ماه پس از بهبودی علائم ادامه بدهند. برای کاهش خطر بازگشت دوره های افسردگی در برخی افراد پرخطر ممکن است ادامه درمان تا مدت طولانی تر، توصیه شود.
روان درمانی
روان درمانی یا گفتگو درمانی گاهی اوقات به تنهایی برای درمان افسردگی خفیف کفایت میکند. برای موارد متوسط تا شدید، روان درمانی معمولا همراه با دارو درمانی تجویز میشود. درمان رفتاری شناختی یا سی بی تی (CBT) در درمان افسردگی معمولا موثر است. در این روش، بر حل مشکلات کنونی بیمار تمرکز میشود. درمان رفتاری شناختی به فرد کمک میکند افکار تحریف یافته و اشتباه خود را اصلاح کند و رفتار و طرز فکر خود را تغییر دهد.
روان درمانی ممکن است تنها خود فرد را شامل شود اما گاهی افراد دیگر نزدیک به فرد مانند خانواده یا همسر نیز بهتر است مشارکت داشته باشند. در گروه درمانی، افرادی با بیماریهای روانی مشابه همزمان در جلسه حضور پیدا میکنند.
بسته به شدت افسردگی، درمان ممکن است چند هفته یا مدت طولانی ادامه پیدا کند. در بسیاری از موارد ظرف 10 تا 15 جلسه، بهبودی قابل توجهی حاصل میشود.
الکتروشوک درمانی (Electroconvulsive Therapy)
این درمان پزشکی بیشتر برای بیماران مبتلا به افسردگی عمده شدید یا اختلال دوقطبی که به درمانهای دیگر پاسخ نداده اند، استفاده میشود. در این روش، مغز مختصری تحریک الکتریکی میشود. در این حین بیمار تحت بی حسی قرار دارد. بیمار معمولا دو یا سه بار در هفته الکتروشوک درمانی میشود و معمولا 6 تا 12 جلسه لازم است. الکتروشوک درمانی از دهه چهل میلادی به کار گرفته شد و تحقیقات زیادی که روی آن صورت گرفت منجر به بهتر شدن روشهای آن شد. معمولا این کار توسط گروهی از متخصصان پزشکی از جمله روانپزشک و متخصص هوشبری و دستیار پزشک انجام میشود.